مي خواهد دردش را بگويد،
حرفش را بزند،
گوشي نيست، دلي نيست، و فهمي نيست تا بفهمد.
رنج بزرگ يك انسان اين است كه عظمت او و شخصيت او در قالب فكرهاي كوتاه، در برابر نگاههاي پست و پليد، و احساس او در روحهاي بسيار آلوده و اندك و تنگ قرار گيرد.
نيمه شب به طرف نخلستان مي رود، آنجا هيچكس نيست، مردم راحت آرميده اند، هيچ دردي آنها را در دل شب بيدار نگاه نداشته است، و اين مرد تنها، كه روي زمين خودش را تنها مي يابد، با اين زمين و اين آسمان بيگانه است، و فقط رسالت و وظيفه اش، او را با جامعه و اين شهر پيوند داده.
ولي وقتي به خودش بر مي گردد مي بيند كه تنهاست.
شبانه به نخلستان مي رود، و باز براي اينكه ناله او بگوش هيچ فهم پليدي و هيچ نگاه آلوده اي نرسد، سر در حلقوم چاه فرو ميكند و مي گريد.
اين گريه از چيست؟؟؟
افسوس كه گريه او يك معما براي همه است، زيرا حتي شيعيان او نمي دانند علي چرا مي گريد.
از اينكه خلافتش غصب شده؟
از اينكه فدك از دست رفته؟
از اينكه فلاني روي كار آمده؟
از اينكه او از مقامش...؟
از اينكه همسرش را...؟، از اينكه...؟، از...؟
علي (ع) در طول تاريخ تنها انساني است كه در ابعاد مختلف و حتي متناقض كه در يك انسان جمع نمي شود قهرمان است. چنين انساني و در چنين سطحي معلوم است كه در دنيا تنهاست. چنين انساني در جامعه اش و در برابر ياران همرزمش كه عمري را در راه عقيده كار كرده اند، با پيامبر صادقانه شمشير زده اند، اما در اوج اعتقاد و ايمان و اخلاصشان به پيامبر و اسلام، قبيله و تعصبات قومي را فراموش نكرده اند، مقام را آگاهانه و يا ناخودآگاهانه نتوانسته اند از ياد برند و سمبل اخلاص مطلق و يكدست- همچون علي (ع)- شوند، تنهاست.
از اين دردناكتر اينكه علي (ع) در ميان پيروان عاشقش نيز تنها است!!
در ميان امتش كه همه عشق و احساس و همه فرهنگ و تاريخشان را به علي (ع) سپرده اند تنها است.
او را همچون يك قهرمان بزرگ، يك معبود و يك اله مي ستايند اما نمي شناسندش و نمي دانند كه كيست؟ دردش چيست؟ حرفش چيست؟ رنجش چيست؟ و سكوتش چراست؟؟
اين است كه علي (ع) در ميان پيروانش هم تنهاست.
اين است كه علي (ع) در اوج ستايشهايي كه از او ميشود، مجهول مانده است.
درد علي (ع) دو گونه است:
يك درد ، درديست كه از زخم شمشير ابن ملجم در فرق سرش احساس مي كند و درد ديگر، دردي است كه او را تنها در نيمه شبهاي خاموش به دل نخلستانهاي اطراف مدينه كشانده و بناله در آورده است.
ما تنها بر دردي مي گرييم كه از شمشيرابن ملجم در فرقش احساس مي كند، اما اين درد علي (ع) نيست، دردي كه چنان روح بزرگي را بناله آورده است تنهايي است، كه ما آنرا نمي شناسيم!!
بايد اين درد را بشناسيم، چرا كه علي (ع) درد شمشير را احساس نمي كند و ما درد علي را احساس نمي كنيم.
برگرفته از سخنراني دكتر علي شريعتي
گزيده وصاياي مولاي متقيان (ع) در بستر شهادت :
فرزندم حسن! تو و همه فرزندان و اهل بيتم و هر كس را كه اين نوشته من به او رسد را به امور ذيل توصيه و سفارش مىكنم :
1- تقواي الهى را هرگز از ياد نبريد، كوشش كنيد تا دم مرگ بر دين خدا باقى بمانيد.
2- همه با هم به ريسمان خدا چنگ بزنيد، و بر مبناى ايمان و خداشناسى متفق و متحد باشيد و از تفرقه بپرهيزيد، پيغمبر فرمود: اصلاح ميان مردم از نماز و روزه دائم افضل است و چيزى كه دين را محو مىكند، فساد و اختلاف است .
3- ارحام و خويشاوندان را از ياد نبريد، صله رحم كنيد كه صله رحم حساب انسان را نزد خدا آسان مىكند.
4 -خدا را! خدا را! درباره يتيمان، مبادا گرسنه و بى سرپرست بمانند.
5- خدا را! خدا را! درباره همسايگان، پيغمبر آن قدر سفارش همسايگان را فرمود كه ما گمان كرديم مىخواهند آنها را در ارث شريك كند.
6- خدا را! خدا را! درباره قرآن؛ مبادا ديگران در عمل كردن، بر شما پيشى گيرند.
7- خدا را! خدا را! درباره نماز؛ نماز پايه دين شماست .
8- خدا را! خدا را! درباره كعبه، خانه خدا، مبادا حج تعطيل شود كه اگر حج متروك بماند، مهلت داده نخواهد شد و ديگران شما را طعمه خود خواهند كرد.
9- خدا را! خدا را! درباره جهاد در راه خدا، از مال و جان خود در اين راه مضايقه نكنيد.
10- خدا را! خدا را! درباره زكات؛ زكات آتش خشم الهى را خاموش مىكند.
11- خدا را! خدا را! درباره ذريه پيغمبرتان، مبادا مورد ستم قرار گيرند.
12- خدا را! خدا را! درباره صحابه و ياران پيغمبر، رسول خدا (صلى الله عليه و آله) درباره آنها سفارش كرده است .
13- خدا را! خدا را! درباره فقرا و تهيدستان، آنها را در زندگى شريك خود سازيد.
14- خدا را! خدا را! درباه بردگان، كه آخرين سفارش پيغمبر درباره اينها بود.
15- در انجام كارى كه رضاى خدا در آن است بكوشيد و به سخن مردم (در صورتي كه مخالف آن هستند) ترتيب اثر ندهيد.
16- با مردم به خوشى و نيكى رفتار كنيد چنانكه قرآن دستور داده است .
17- امر به معروف و نهى از منكر را ترك نكنيد؛ نتيجه ترك آن اين است كه بدان و ناپاكان بر شما مسلط خواهند شد و به شما ستم خواهند كرد، آنگاه هر چه نيكان شما دعا كنند، دعاى آنها برآورده نخواهد شد.
18- بر شما باد كه بر روابط دوستانه ما بين خويش بيفزاييد، به يكديگر نيكى كنيد، از كنارهگيرى و قطع ارتباط و تفرقه و تشتت بپرهيزيد.
19- كارهاى خير را به مدد يكديگر و به اتفاق هم انجام دهيد، از همكارى در مورد گناهان و چيزهايى كه موجب كدورت و دشمنى مىشود، بپرهيزيد.
نقل از سايت كانون علمي دانشكده علوم پايه دانشگاه ازاد واحد نيشابور