هو یی فان در چهارده سال و شش ماهگی ، به جوان ترین استادبزرگ تاریخ شطرنج بدل شد.
تا 17 سالگی در سه تورنومنت جهانی شرکت کرد که در دو تورنومنت موفق بود.
او به شطرنج به طور جدی ادامه داد اما نه به گونه ای که به زندگی شخصی اش لطمه ای وارد شود.
بعد از قهرمانی در تیرانا او در مصاحبه ای شرکت کرد که توجه شما را به آن جلب میکنیم.
سوال :
با عرض تبریک به خاطر قهرمانی شما ، ممکن است از چگونگی آمادگی برای مسابقات بگویید و
اینکه چه کسی به شما کمک کرد؟
یی فان :
در بازی باشگاه های اروپا در آغاز اکتبر شرکت کردم.وقتی به چین برگشتم می بایست در
گردهمایی شطرنج شرکت می کردم که چند روزی طول کشید.وقتی برگشتم شروع به آماده سازی
کردم در حالی که چیز زیادی به آغاز مسابقات باقی نمانده بود.
سوال :
چطور آماده ی مسابقات شدید؟
یی فان :
پیچیده نبود . اول می خواستم استراحت کنم چون در بازی های زیادی شرکت کرده بودم.مقداری
ورزش کردم ، شنا رفتم چون به شنا خیلی علاقه دارم .در تیرانا هم به استخر هتل می رفتم.
سوال : چه کسی به شما کمک کرد؟ ما استادبزرگ یه را اینجا دیدیم
یی فان :
استادبزرگ خارجی ای نبود . یه از ابتدا اینجا بود.یو شاتنگ سالها مربی من بوده است و اینجا
هم حضور داشت البته از ابتدا نبود.او در چند رقابت در چین شرکت کرد و بعد از اتمام کارش به اینجا آمد.
سوال :
آیا تا به حال به کمک گرفتن از استادان خارجی فکر کرده اید؟
یی فان :
خیر . البته فدراسیون ما به این سمت و سو رفته است.من در چین مربی دارم که با فدراسیون همکاری
فکری می کنند و من به نصایح آنها عمل می کنم.
سوال :
شما را قبل از هر بازی با روحیه ی خوب و خندان می دیدیم . بازی ها سنگین بود .چطور می توانستین
تمرکز لازم را داشته باشین؟
یی فان :
من در طول بازی کاملاً تمرکز دارم اما خود واقعی من خندان و با روحیه است.من برای ژورنالیست ها
لبخند می زنم و دوست دارم عکسهای ژورنالیستی خوبی داشته باشم.
سوال :
چیزی در زندگی شما بعد از قهرمانی ها تغییر کرده است؟
یی فان :
نه من این طور فکر نمی کنم.من تمرین میکنم و مطالعه میکنم . زبان انگلیسی می خوانم و کتابهای
مختلفی هم می خوانم.
سوال :
آیا فکر میکردید روزی قهرمان جهان شوید؟
یی فان :
من باور دارم که هر شطرنج بازی این هدف را دنبال می کند.برای این هدف باید تلاش کنید.
هدف من هم این بود لی رویای نهایی ام نبود.
سوال :
رویای شما چیست؟
یی فان :
نمی دانم ، ولی هر کسی رویایی دارد.اگر به هر چیز بخواهید برسید بقیه ی زندگی را چکار میکنید.
باید هدف داشته باشید و پله پله به ان برسید.
سوال :
هدف بعدی شما چیست؟
یی فان :
می خواهم بازی ام را تقویت کنم و ریتینگم را بالا ببرم.
سوال :
خود را حرفه ای می بینید؟
یی فان :
سالهاست که بازی میکنم .ولی تنها به این کار نمی پردازم.با کارپف موافقم که گفت شطرنج
زندگی من است ولی زندگی من تنها شطرنج نیست.
سوال :
از سیستم بازی ها راضی هستین؟
یی فان :
به نظر من شطرنج بازان باید هر سیستمی را برای بازی دوست داشته باشند.نباید حساس باشید تا بتوانید
خود را اثبات کنید.
سوال :
اگر می توانستین انتخاب کنین چه سیستمی را انتخاب می کردین؟
یی فان :
چیز خاصی مد نظرم نیست.دوست دارم در هر رقابتی شرکت کنم.
سوال :
درباره ی حریف چه فکری می کنین؟
یی فان :
چند بار با کونرو بازی کردم ، بازی سطح بالایی دارد . خیلی قوی است . در بازی با او همیشه در
ابتدای بازی وقت زیادی صرف میکنم.
سوال :
اشتباهات کونرو در بازی به دلیل فشار روحی بوده ؟
یی فان :
شاید.من در طول بازی تمرکز داشتم ولی سابقه ی بازی هایم با او را به خاطر ندارم.
سوال :
فکر نمیکنین که باید گشایش ها را در بازی بهتر می کردین؟
یی فان :
شاید نه .
سوال :
در بیمارستان چه گذشت؟بعد از اینکه از بیمارستان آمدید دو بازی را بردید.
یی فان :
البته مربی من شوخی کرد .البته در طول بازی مشکل دل درد برای من پیش آمد ولی شدید نبود.
حس بدی بود برای همین به بیمارستان رفتم.
سوال:
به شما مسکن دادند ولی شما مصرف نکردید؟
یی فان؟
نه اول باید مطمئن می شدم و نمی خواستم دارو مصرف کنم .
سوال :
به این دلیل نبود که دارو ممکن بود روی ذهن شما تاثر بگذارد؟
یی فان :
نه ، من دوست ندارم زیاد از دارو استفاده کنم اگر مشکلم شدید بود حتماً مصرف میکردم.
سوال:
شطرنج باز مورد علاقه ی شما چیست؟
یی فان:
بابی فیشر .او را تحسین میکنم وقتی قهرمان جهان شد برای من بسیار جالب بود.
سوال:
زبان انگلیسی ما روز به روز بهتر می شود .علاقه ی خاصی به زبان دارید؟
یی فان :
خیلی علاقه دارم.کلاس هم رفتم .
سوال :
به یادگیری زبان های دیگر هم علاقه دارین؟
یی فان :
انگلیسی برای استفاده ی من کافی است.ولی برای آینده شانس دارم که زبان های دیگر را هم یاد بگیرم.
سوال :
به خاطر wwcc امسال به دانشگاه رفتید.چه چیزی را میخواهید در دانشگاه دنبال کنید؟
یی فان :
وقتی رفتم تصمیم می گیرم.
سوال :
کتاب مورد علاقه ی شما برای مطالعه چیست؟
یی فان :
اخیراً کتابی به نام پسر پنجره را خواندم.نویسنده ای آمریکایی داشت و درباره ی پسری معلول بود.
به جملات جالبی هم برخوردم :از امروز تنفر داری ولی آنهایی که دیروز از این دنیا رفتند آروزی
امروز را داشتند که فردایشان باشد.
|