اخلاق در شطرنج
تاریخ ثبت مقاله: 1391/01/05
یک داستان - اخلاق در شطرنج: روزی استاد بزرگ سرخان گولیف (سرمربی اسبق تیم ملی شطرنج ایران) در یکی از کلاس های درس ، به خاطره ای از بوریس اسپاسکی (قهرمان اسبق شطرنج جهان در سالهای 1969 الی 1972) اشاره کرد. "پس از پایان جنگ جهانی دوم ، من و برادرم هر روز برای بازی و تمرین شطرنج به باشگاهی در نزدیکی منزلمان می رفتیم.(اسپاسکی متولد سال 1937 است) اوضاع اقتصادی مردم در اثر سالها جنگ و خونریزی به حدی وخیم بود که تهیه مایحتاج زندگی را فوق العاده سخت کرده بود و این شرایط در خانواده ما سخت تر بود به طوری که امکان خرید حتی یک دست صفحه و مهره را که آرزوی آن را داشتیم برایمان وجود نداشت. روزی هنگام بازگشت از باشگاه به منزل فکری به سرم خطور کرد: "می توانم هر روز مخفیانه یک مهره از مهره ¬های باشگاه بردارم و با تکرار این کار پس از مدتی صاحب یک دست مهره شوم و صفحه آنرا هم خودم نقاشی خواهم نمود.!!" تمامی شب را با آن رویای کودکانه سپری کردم و .... بوریس اسپاسکی دهمین قهرمان شطرنج جهان که سبک بازیش الگوی بسیاری از بازیکنان امروزی است پس از رسیدن به مقام شامخ قهرمانی جهان در یکی از سخنرانی های خود گفت : من آن روز نقشه کودکانه ام را اجرا نکردم که اگر اینکار را میکردم امروز قهرمان جهان نبودم...
نقل از سایت شطرنجیان