اعتراض و پیشنهاد؛
نامه سرگشاده رستم قاسمجانوف به فیده
رستم قاسمجانوف،قهرمان سابق فیده و استاد بزرگ ازبکستانی که هم اکنون به عنوان دستیار دائمی قهرمان جهان،ویشی آناند،وی را در حفظ این عنوان یاری می رساند، طی نامه ای سرگشاده خطاب به فدراسیون جهانی شطرنج،نارضایتی خود را از بازیهای شطرنج در سطح اول جهان ابراز نموده و راهکارهایی را برای برون رفت از این بحران ارائه نموده است.
دوستان شطرنجی عزیزم
من این نامه سرگشاده را خطاب به فیده و تمامی علاقمندان به دنیای شطرنج، در مورد بحرانهایی که شطرنج امروز با آن سرو کار دارد، می نویسم. این بحران نه تنها نارضایتی عمومی در شطرنج را به همراه دارد، بلکه پشتیبانان مالی،برگزارکنندگان و آماتورها را هم شامل می شود.این امر موجب شده تا در سطح شطرنجبازان حرفه ای یاس و نوامیدی رشد کند.در چندین مسابقه کلاسیک(فکری) شطرنج کاملاً مبرهن است که بسیاری از بازیکنان برتر تنها برای دست یابی به پول یکسان، رقابت می کنند.در حال حاضر سرو صدای بسیاری در مورد نحوه بازیها در بسیاری مسابقات بزرگ در آمده و نگرانی خود را از این بازیهای ملالت آور که با تساویهای کوتاه و بدنامی همراه است، ابراز می کنند.
برای درک دلایل اینکه چرا ورزش ما به جایگاه واقعی خود نرسیده است، ضروری دیدم تا شطرنج را با ورزش تنیس که دارای شباهتهایی با یکدیگر هستند، مقایسه نمایم. نبرد بین دو شخصیت، به کار بردن سلاحهای تاکتیکی،سرعت و دقت و هوش و شکیبایی از مختصاتی است که در این دو ورزش وجود دارد. برخلاف وجود این شباهتها و همچنین برخلاف اینکه بسیاری در جهان، شطرنج را به عنوان ورزشی شناخته و خوب بازی می کنند،،چرا شطرنج از نظر تمامی جوانب که موفقیتهای حرفه ای را تعریف می کند با تنیس فاصله زیادی دارد؟ شکی نیست که دلایل بسیاری وجود دارد اما آنطور که من فهمیده ام، عمده ترین دلیل آن وجود تساوی در شطرنج است.تساویهای کوتاه(که خود من هم در بسیاری بازیهایم داشته ام) موجب شده تا شطرنج بیشتر شبیه به یک فعالیت دانشگاهی شود تا یک ورزش.اما می شود از آن ممانعت کرد-تدارکات امروزی و کیفیتهای شطرنج امروز موجب شده تا تساویها و به خصوص تساویهای کوتاه، در بین بازیکنان قدرتمند که تدارکات خوبی دیده اند، به وقوع بپیوندد.هم اکنون و به خصوص در مسابقات بزرگی که به خوبی هم برگزار می شود، بازیکنان نخبه پس از ۱۰ دقیقه و انجام تساوی توافقی به هتل محل اقامتشان می روند و این به شطرنج جذابیتی اضافه نمی کند.
اما در تنیس و آنطور که من می بینم، عمده ترین جذابیت آن به این دلیل است که نبرد بین دو بازیکن دارای نتیجه برد و یا باخت در پایان بازی است و این برای هر هواداری دارای جذابیت است.به عنوان مثال در یک بازی بین فدرر و نادال و هنگامی که در زمین برای بازی ظاهر می شوند، همگان می دانند که پس از بازی یکی پیروز و دیگری بازنده است.و به طور خلاصه بگوییم که بازی نتیجه می دهد و همین امر موجب می شود تا قهرمانان، بزرگ معرفی شوند.
اما در بازی ما، این امر متفاوت است.هر چند ما قهرمانان بزرگی داریم اما بزرگی آنها در بسیاری موارد به حاشیه این بازی محدود شده است.به منظور اینکه بتوانیم در جهان کوچکمان موفق باشیم و آن را جلوی دوربین تلویزیونها ببریم و تیتر مطبوعات کنیم.و از نظر اقتصادی سودآور شود،نیاز داریم تا قهرمانانمان برای عموم جذابیت ایجاد کنند،حتی به دور ازپیچیدگیهای شطرنج، مشهور شوند.همانند پیروزی پر سرو صدایی که نواک ژوکوویچ در تنیس امسال براه انداخت.اما قهرمانی در یک ابر مسابقه شطرنج و با نتیجه ۸ از ۱۳ کارساز نیست.
و اکنون پیشنهادات من: اگر می خواهیم در زمینه جذب اسپانسر،اقبال عمومی و سایر موارد موفقیت حاصل کنیم،نیاز به از بین بردن اینگونه مساویها در مسابقات کلاسیک داریم.نه به کارگیری قانون صوفیه می تواند کارساز باشد، چرا که مسابقاتی که قانون صوفیه برای جلوگیری از تساویهای توافقی در آنها اعمال می شود ،همانند سایر مسابقات، کارساز نیست و نه اعمال قانون ۳۰ حرکت که بازیکنان صبر می کنند و پس از انجام ۳۰ حرکت به تساوی توافقی رضایت می دهند، این قوانین کارگشا نخواهد بود.ما به راه حلی متفاوت از اعمال اینگونه قوانین نیاز داریم.همانند سیستم محاسبه امتیازشکنی که در تنیس اعمال می شود.ما در هر روز به نتایج کامل نیاز دارم.
و این سیستم چگونه کاربردی می شود.فرض کنید که یک بازی کلاسیک در ۴ یا ۵ ساعت انجام می شود.مساوی؟ مشکلی نیست،اختیار رنگ مهره ها را تغییر می دهیم و با دادن ۲۰ دقیقه اضافی به هر بازیکن، حکم به از سرگیری یک بازی سریع می دهیم .دوباره مساوی؟ به هر طرف ۱۰ دقیقه زمان اختصاص می دهیم و با تغییر اختیار رنگ مهره ها، رای به از سرگیری یک بازی بلیتس می دهیم.و تا زمانی که بازی برنده ای در بر داشته باشد این کار را ادامه می دهیم.بدین ترتیب برنده یک امتیاز و بازنده صفر امتیاز می گیرد.و این قانون را می توان در مسابقات ریتد و غیر ریتد،کلاسیک و یا سریع و بلیتس اعمال کرد.
این قانون موجب می شود تا انتظارات جمعیت تماشاچی برآورده شود.در این صورت همیشه بازی برنده ای در بر خواهد داشت.با این وجود است که می توان قهرمانان بزرگی را معرفی کرد،در حالیکه با این شیوه می توان انتظار داشت که مگنوس و یا ویشی مسابقات ویک آنزی را با نتیجه ۱۳ امتیاز از ۱۳ بازی فتح کنند.و هنگامی که یک قهرمان شطرنج بتواند ۵۰ بازی بدون باخت را پشت سر بگذارد، تیتر مطبوعات را می سازد.
علاوه بر این نه تنها برای این ورزش خوب می شود و نه تنها اقبال اسپانسرها و توجه عمومی و میزان جوایز بالا می رود بلکه اساساً برای خود این بازی هم خوب می شود،بازیکنان با سفید به سختی برای برد می جنگند و و تمایل ندارند تا در بازیهای سریع و بلیتس نتیجه را مشخص کنند.به جای اینکه سعی به پیشنهاد تساوی در یک وضعیت تا حدی بهتر کنند و انرژی خود را برای ادامه رقابتها ذخیره نمایند،تمامی توان خود را برای به برد رساندن وضعیت خود خواهند کرد.این باعث خواهد شد تا بازیهای کلاسیک گسترش یابند.
و این باعث خواهد شد تا بازیکنانی که مهره سفید را در اختیار دارند و در صورتی که احساس خواب آلودگی در صبح می کنند به فکر تساوی نیفتند.من امروز مساوی خواهم کرد؟ تصور کنید، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ شطرنج به یک ورزش واقعی تبدیل خواهد شد.ما از خواب بیدار می شویم و برای کسب پیروزی و یا شکست می جنگیم.پشت صفحه می نشینیم و شطرنج بازی می کنیم.همانطور که به تماشای بازی فدرر می نشینیم و او را می بینیم که فورهند می زند و در صورت اینکه تلاش کمتری برای توپگیری نماید به از دست دادن امتیاز می انجامد.این برای شطرنج هم می تواند اتفاق بیفتند.مثلاًدر یک بازی، آرونیان و یا گریشچوک را می بینیم که با مهره سفید برای برد فشار می آورند و با مهره سیاه سعی دارند تا از فشار خارج شوند و مهارتهای بلیتس خود را در انظار عمومی به دید گذارند.این آن شطرنجی است که من دوست دارم ببینم و بازی کنم.
رستم قاسمجانوف
مرتبط: