مزیت آدمیان در مقایسه با سایر جانداران ، در تعقل و آزادی است . زیرا بر خلاف انسان ، سایر حیوانات نه از روی اندیشه و یا اختیار بلکه بر پایه غریزه گذران عمر می کنند . حال آنکه بشر بعنوان اشرف مخلوقات در زندگی آزاد و مخیر بوده و با استفاده از توانایی های ذهنی خود ، در حالیکه قادر خواهد بود به اوج عزت برسد ، مختار به انتخاب مسیر دیگری نیز می باشدکه اورا به حفیض ذلت خواهد رساند . پس پر واضح است که در قبال چنین موهبتی ، مسئولیتی نیز وجود دارد که هر فرد را وادار به پاسخگویی در قبال گفتار و کردارش مینماید . در اینجا این سوال مطرح است ، در حالیکه انجام عمل نیکو در مقابل نادرستی ، صداقت در مقابل دروغ پردازی ، امانتداری در مقابل خیانت و ... بوضوح ارجح است ، چرا عده ای بر خلاف این منطق در مسیر و راه کج گرفتار می شوند ؟! هر چند واکاوی برای رسیدن به پاسخی جامع و کامل نیاز به شرح مبسوط و کاملی دارد که از حوصله این مقال خارج است ، اما چنانچه بطور خلاصه در صدد ارائه جوابی کلی باشیم ، میتوان ادعا نمود ، ضعف اخلاقی و ضعف قوای دماغی به ترتیب اولویت ، موجب کج رویها می شوند . به سخن دیگر فقدان فضیلت و بر عکس برخورداری از رزیلت بعنوان ضعف اخلاقی پایه و اساس اعمال و رفتار نادرست و در مرتبه پایین تر ، بی خردی و کم عقلی موجب کجی آدمی در رفتار میگردد . با توجه به موضوع این نوشتار ، پرداختن به مقوله " اخلاق " را به زمان دیگری سپرده و در این سطور به بخش دوم یعنی " ارزش خرد " پرداخته و در پی آن درباره موضوع اصلی مقاله مطلب را ادامه میدهیم :
دانا یا فرد خردمند را میتوان بطور ساده چنین تعریف کرد : فردی که با تشخیص گفتار و اعمال " درست " از " نادرست " بیهوده و گزاف سخن نگوید و رفتار و کردارش نیز بر پایه واقعیات با ارزیابی شرایط وموقعیت و در کمال هوشمندی متجلی گردد . در واقع انسان هوشمند تلاش می نماید برای فراهم نمودن شرایط بهتر برای خود در زندگی ، با بهره گیری از توانایی هایش ضمن استفاده از فرصت ها ، حتی هنگام مواجهه با تهدیدات ، آنها را به فرصت تبدیل سازد . از اینرو ، به گونه ای عمل مینماید که بیهوده موجب رنجش کسی نگردد که هیچ ، بلکه از کوچکترین فرصت برای جذب دیگران بسوی خود استفاده می نماید . بنابراین چنین فردی که قادر باشد روز به روز بر تعداد دوستان خود افزوده و از مقابله با سایرین اجتناب ورزیده و در نتیجه کسی نسبت به او عناد نداشته باشد ، می بایست حداقل دارای ویژگی هایی مانند : ادب ، تواضع و صداقت بوده و در گفتگو با دیگران در صدد نخواهد بود تا در موقعیت های مختلف با مخالفت کردن ، ملامت نمودن و مچــــگیری ، موجب اقناع و ارضاء خود گردد ، بلکه در همه حال تلاش می نماید که از هر فرصت اســــتفاده نماید ، تا مهم بودن ، محترم بودن و مفید بودن مخاطب خود را که البته بایستی بی ریا باشد ، بیان نموده و از این طریق موجب جلب محبت و علاقه وی به خود گردد . به سخن دیگر ، فرد فهیم در همه حال می کوشد تا با انجام عمل و یا گفتاری مشابه آنچه که از دیگران نسبت به خود انتظار دارد ، باعث آزار و ناراحتی کسی نشود ، بلکه بعنوان فردی شایسته ، منبع و منشاء انرژی مثبت به نحوی تلقی شود که دیگران در حضور وی احساس آرامش و لذت نمایند .
حال با شناختی که از فرد فکور ، دانا ، هوشمند ... و خردمند ، پیدا کردیم ، تلاش می کنیم تا حداقل انتظار خود را از یک شطرنج باز ، مشخص و تبیین نمائیم . بدون تردید ، همه بر این نکته واقفند که " شطرنج " آمیزه ای اســت از علم و هنر . در علمی بودن آن شک و شبهه ای وجود ندارد . زیرا کوچکترین خطا و انحراف توسط حتی یک استاد بزرگ شطرنج از اصول بدیهی آن فرضا" حرکت یک مهره خارج از واریانت ، موجب شکست فرد خاطی می شود . منظور از " هنر" بودن شطرنج نیز کاملا" بدیهی است ، چون شطرنجباز با بهره گیری از توانایی ها و استعدادهای فردی خود مانند هوش ( بخصوص بخش حافظه ) قادر خواهد بود با محاسبه و انجام حرکاتی نا پیدا ، با انجام ترکیب موجب خلق و ترسیم مینیاتورهای چشم نواز در صفحه سیاه و سفید شطرنج گردد .
در واقع شطرنجباز خوب ، مانند یک مدیر ، هم می بایست دارای استعداد فردی ارثی و ذاتی ( از همه مهمتر هوش بالا ) باشد و هم اینکه از طریق مطالعه و آموزش خود را به اصول و قواعد علمی موضوع مورد نظر تجهیز نماید . با این تفاوت که مدیر ، در صدد رسیدن به هدفهای سازمان از طریق اداره افراد می باشد ، حال آنکه وظیفه و هدف یک شطرنجباز قابل ، بهره گیری از امکانات موجود در صحنه بازی شامل : توانایی های خود و ضعف های حریف ، برای مات کردن بازیکن مقابل می باشد . بنابراین از بحث بالا ، نتیجه می گیریم که یکی از ویژگی های ضروری برای بازی شطرنج " داشتن هوش " است . از سوی دیگر در سطور پیشین به این نتیجه رسیدیم که فرد دانا یا خردمند ، بطور طبیعی در صدد ایجاد جاذبه بیشتر بری خود بوده ومعمولا" دیگران از کنار او بودن احساس آرامش و لذت می کنند . از اینرو کمترین انتظار از یک شطرنجباز آنستکه :
در همه حال مؤدب بوده و ضمن رعایت حرمت سایرین ، احترام افراد مسن تر را حفظ نموده و حتی در صورتیکه به بالاترین مرتبه یعنی استاد بزرگی در شطرنج هم رسید ، مغرور نگردد و تصور ننماید همپای چنین ارتقائی ، خودش هم بزرگتر از دیگران ( از لحاظ سنی ) شده است . نکته ای که متاسفانه کم و بیش شاهد آن هستیم و البته بعنوان معضل کلی در جامعه مطرح می باشد ، اینستکه بعنوان نمونه نوجوان شایسته و علاقمند به شطرنجی که با برخورداری از موهبت های الهی در بروز توانایی ذهنی و فراگیری اصول و مبانی علمی شطرنج ، به سطح بالایی از شـــطرنج رسیده و فرضا" اسـتاد فیده یا استاد بین المللی شـــده است ، وقتی با نگارنده این سطور که از لحاظ سنی می تواند پدر پدر بزرگش باشـــد روبرو می شــــــود ، با این پیش فرض غلط که چون در بازی شـــطرنج قادر به بردن وی می باشد ، پس تصور میکند از لحاظ ســـنی نیز بالاتر بوده و هـنگام ، روبرو شــــدن ، انتظار " ســــلام " دارد ! و یا
اینکه بارها دیده شده و می شود که شطرنجباز خوب و جوانی وقتی در مقابل فرد دیگری که نسبت به او درشطرنج ضعیف است ، بازی میکند؛ حرکت مهره های صفحه شطرنج را به گونه ای انجام میدهدکه انگار مهره را بجای برداشتن و قرار دادن در محل مورد نظر ، آنرا پرتاب می کند و یا اینکه گاها" دیده شده چنین افرادی وقتی بر خلاف انتظار خود ، بازنده می شوند ، با حرکات نامناسب دست و یا چهره در هم ریختن ، به اصطلاح اعتراض می کنند . در حالیکه با اینکار کم ظرفیتی خود را نشان میدهند . مورد دیگری که البته خوشبختانه بسیار نادر می باشد ، آنستکه ، بعضی اوقات بازیکنی که مهره ای را حرکت داده و بعد پشیمان شده ، به دروغ متوسل می شود که این پدیده اساسا" در شأن و منزلت یک شطرنجباز بعنوان " ورزشکار فکور " نمی باشد و اما نکته دیگر که قابل ذکر است ، رویه پرخاشگری است که متاسفانه درتعداد معدودی از شطرنجبازان ظاهر می شود ، امری که به هیچ عنوان قابل قبول نبوده و نخواهد بود . زیرا پایه و اساس بازی شطرنج فکر و اندیشه است . بنابراین یک شطرنجباز واقعی ، در مواجهه با رویدادها از ابزار منطبق استفاده مینماید نه از درشتی کلام و زوربازو .... والسلام
دکتر منوچهر جُفره
مدرس دانشگاه
نقل از سايت شطرنجباز