همیشه این نکته گوشه ای از تشویش های ذهنی ام را در مورد شطرنج اشغال کرده بود که چرا اکثر آرزوهای شطرنجی ام را باید در سایت ها و خبرهای عمدتا خارجی دنبال کنم ...
همانطور که می دانید یکی از مشکلات ما فقر آگاهی آن هم به صورت کاملا آگاهانه است, به این مضمون که اصولا کارهایی را انجام می دهیم که اعتقاد کاملی به آنها نداریم و معمولا عادت کرده ایم به انجام عادت ها... و اموری را که دوست داریم انجام می دهیم نه آنهایی را که عمیقا علاقه داریم , قصد من بازی با کلمات نیست اما بعضی از موضوعات فقط با رقص کلمات توان انتقال را دارند.
بسیاری از شطرنجبازان از مشکل اساسی ای به نام محدوده شطرنجی رنج می برند, منتها زمانی که وارد مبحث محدوده شطرنجی یا به عبارتی "محدود کردن گستره شطرنجی" می شویم می بینیم که این محدودیت محصول حوزه فرهنگ محیطی بوده
"یعنی محدودیت هایی که دوست , جامعه ,پدر و مادر و دیگران آنها را آشکار و نهان طرح کرده و می کنند"
وقتی به مبانی و ریشه های فکری الگوهای ایده آل برای عموم محدودیت هایمان که امروزه در میان بسیاری از کشورهای موفق در زمینه شطرنج و از میان شطرنج بازانشان مطرح است مراجعه می کنیم , متوجه می شویم که ریشه های فکری آنها که محدودیت های درست را در زمینه شطرنج برایشان پردازش کرده اند نیز در " فرهنگ محیطی " آنها بوده است.
با توجه به نکات گفته شده اگر بخواهیم محدودیت هایی با مدل های مثبت و الگوهای درست شطرنج جهانی برای خودمان داشته باشیم باید محیط پیرامونی آنها را داشته باشیم؟!
آیا به عنوان مثال باید برای خودمان و یا نسل آینده شطرنج بازان یک پدر و مادر روسی را سفارش دهیم؟! یا مدل یک کافه خاص فرانسوی؟
آیا عنصر " تطبیق فرهنگ محیطی جهت تغییر محدودیت هایمان و در نتیجه پیشرفت شطرنجی "در این مورد راهکار اساسی است؟!
عده ای معتقدند که باید عنصر تطبیق محیط پیرامونی را تا جایی که عطش این تطبیق در رشته شطرنج و در میان شطرنج بازان وجود دارد تقویت کرد (مانند نمونه های چند سال اخیر مانند گسترش روز افزون کلاس هایی با آموزش هایی به سبک های روسی و گرجی و این اواخر هم مثل همه وارداتی های دیگر چینی!)
البته جای هیچ شکی نیست که باید وارد گستره شطرنج حرفه ای شویم و الگوها و رفتارهای مدرنی را کسب کنیم که برای به دست آوردن آنها ناچار به تطبیق و یا تقویت اصل پذیرش در نسبیتی منطقی و درست بین فرهنگ شطرنجی محیط پیرامونمان با فرهنگ شطرنجی محیط پیرامون کشورهای حرفه ای شطرنج هستیم و طبیعتا باید حداقل بعضی از این الگوها را بپذیریم.
جر و بحث خاموش یا مبارزه معنوی با الگو های تجربه شده موفق کشورهای صاحب شطرنج حرفه ای ما را به انفعال می کشاند و به تدریج از نظر شطرنجی ما را در رده های بسیار پایین دنیای جهانی شطرنج حرفه ای قرار می دهد که در واقع دهکده کوچکیست که فقط مجبور است به شطرنج وفادار بماند...
اگر بنا را بر پذیرش تجربه ها و الگوهای موفق شطرنج حرفه ای جهان بگذاریم و کمتر در این برزخ نافرجامی به طبل ریشه هزاران ساله شطرنجی و تمدنمان بکوبیم آنوقت است که در عین واقع گرایی از شطرنج بسته دور خواهیم شد, شطرنج بسته ای که بصورت آشکارا در جهان شطرنج رو به زوال است و این دنیای شطرنجی بسیار زود تر از آنچه تصورش را داریم از بین خواهد رفت.
اگر به تاریخ شطرنج حرفه ای در جهان نگاهی بیاندازیم به این نکته پی خواهیم برد که تنها قدرتهایی در زمینه شطرنج در دنیای شطرنج حرفه ای باقی مانده اند که تفکر پذیرش الگوهای حرفه ای گری را دارا هستند و. در این میان است که رویه تاثیرگزاری خویش را نیز به عنوان یکی از صاحبان الگوهای حرفه ای شطرنج در فصول زمانی مختلف ادامه داده و خواهند داد.
این نکته مهمی است که ما بدانیم صاحبان امروزی االگوهای موفق شطرنج حرفه ای در جهان تنها صادر کننده این نوع تجربیات گران بها نبوده اند و خود روزگاری و چه بسا امروزه نیز معایب خود را با افتخار از زمان ها و مکان های مختلف شطرنجی به محاسن قابل صدور تبدیل کرده و می کنند.
( البته فرهنگ ستیز با پذیرش الگوهای مختلف در کشورهایی دارای تمدن های صاحب نام نه تنها مختص به شطرنج و حتی ورزش نیست بلکه در بسیاری از زمینه ها نیز به چشم می خورد اما هدف نویسنده حداقل در این مقاله به ریشه یابی این مقوله نیست)
به طور حتم شطرنج ما نیاز به گسترش جنبه پذیرشی خود نسبت به الگوهای مختلف جهانی در زمینه های مختلف مدیریتی آموزشی و تفکراتی صاحبان شطرنج حرفه ای دارد اما این به معنای دور ریختن یکباره هرچه که داریم نیست, اگر ما هر چه را که در شطرنج و تاریخ شطرنجی خود داریم نادیده بگیریم در آنصورت حتی بستر ظرفیت سازی خود را جهت پذیرش الگوها نیز از دست داده ایم...در بحث استفاده از الگوها و تجربه های کشورهای صاحب شطرنج حرفه ای این نکته مهمی است که اصولا بستر های شطرنجی ای که خود دارای استقلال فکری خاصه خویش همراه با انعطاف پذیری منطقی هستند بسیار گیراتر و موفق تر توانسته اند به باشگاه حرفه ای ها بپیوندند و آنهایی که به یکباره و بدون استقلال فکری خود هر آنچه در شطرنج کشورشان داشته اند را جهت الگوبرداری صرف ... از دیگران ,, فدا کرده اند بیشتر سقوط کرده اند تا صعود.
البته ما نباید انتظار داشته باشیم که مثلا سال ها ی 1335و...و37و...و40و...را که بستر شطرنجی کشورمان پذیرای بزرگانی چون صفوت ها...مشیان ها...لاله زاریان ها و....بود صاحب شطرنج حرفه ای چون کشورهای بزرگ شطرنجی امروزه می شد, چرا که این بزرگان همان ستون های مستحکم و امید بخش استقلالی هستند که لازمه طی کردن رویه پذیرش است.
هر فرهنگ شطرنجی باید آماده پذیرش الگوهای شطرنجی حرفه ای نیز باشد.
به عنوان مثال اگر شما در یک جوی آب رودخانه ای را رها سازید به حتم اگر خوش شانس! باشد آسیب های جدی می بیند و اگر واقع بین باشیم نابود می شود...پس ظرفیت سازی نقش بسیار مهمی را پیش از پذیرش ایفا می کند, اما می توان اکنون بانگ انتقاد را سر داد که حال چرا در کارزار شطرنج حرفه ای بازهم رویه ستیز را با الگوهای گران بهای تجربه شده ادامه می دهیم؟!
اکثرا این تفکر را دارند که ما باید بشویم عینا روسیه!!!
خیر!
مسئله الگو برداری به خصوص در ورزش و به ویِژه در شطرنج دالان هزار تویی است که اگر مدیریتی آگاه پشت آن نباشد می شود رویایی به نام هزار توی پن!
البته برخی نیز تصور می کنند که روس ها منتظرند تا به یک نوعی الگوهای شطرنجی خود را به دیگران تحمیل کنند...!در حالی که صاحبان شطرنج حرفه ای آنقدر سرشان گرم کار خودشان هست که اصلا به ما فکر نمی کنند )نگاهی بیاندازید به صدها کتاب شطرنجی که هنوز غیر از زبان روسی مجوز انتشار و خروج از کشورروسیه را ندارند)
به طور معمول بستر شطرنجی کشور هایی نظیر ما صورت های شطرنج حرفه ای را بیشتر و زودتر جذب می کنند تا اصل موضوع را ( مانند بالا بردن آمار اساتید بزرگ و ریتینگ ها و).... در صورتی که اصل موضوع بسیار متفاوت است و نگاهی به پیشینه شطرنجی کشورهای موفق امروز شطرنج گواه این موضوع است(...
چرا امروزه در شطرنج روسیه دیگر در مورد جایگاه شطرنج در میان دانشگاه ها و دانشگاهیان و کتاب ها و سمینارها و... کمتر بحث می شود؟!
برای آنکه گسست آگاهی ها نسبت به این موضوعات به پایان رسیده است و دانشگاه ها شطرنج را تدریس می کنند و مردم در همایش ها وسمینارهای مربوط به شطرنج هیجان بیشتری برای شرکت در خود نشان می دهند تا موضوعات مربوط به پزشکی !
بزرگترین ویِژگی نگاه سودمند صاحبان شطرنج حرفه ای به دیگران نیست بلکه به خودشان است.
بنابراین برای الگو برداری موفق از صاحبان شطرنج حرفه ای ما باید ابتدا قدرت جذب داشته باشیم تا بتوانیم فرآیند تغییر را به درستی و سختی کمتری بپیماییم.
به عنو.ان مثال :
1- آیا دانشگاه های ما پذیرش شطرنج را به عنوان یک رشته می توانند هضم کنند؟
2- آیا خانواده ما می تواند قبول کند که پسر ارشد خانواده در آینده شطرنج باز شود؟! فقط شطرنج باز؟!
و ده ها آیا ی بی جواب دیگر...آیا جامعه ...آیا من ...آیا تو ....آیا زمان...
دوباره تاکید می کنم که ما باید بسیار توجه داشته باشیم که در امر پذیرش الگوها و حتی پس از بسترسازی و ظرفیت سازی در جامعه عمق الگوها را وارد کنیم نه ظواهر آنرا...
پس از گفتن مطالب فوق ما به یک نتیجه کلی می رسیم که در ادامه گذر طوفان زمان و سونامی پیشرفت های مختلف علمی و زلزله های سودمند ! ورزشی در جهان جبری پدید می آید که دو راه را به ما پیشنهاد می کند !
1- تبدیل به دهکده کوچکی که شاید پیامد آن برای ما بازگشت شترها به صفحه شطرنجی امان باشد !!!(به روایتی در شطرنج های بسیار قدیمی شتر هم بوده است )
2- و یا پیوستن به شطرنج مدرنیته و توسعه یافته !
دنیای شطرنج حرفه ای امروزه تبدیل به یک جهان متحدالشکلی شده است که در تلاش است تا به آنهایی که سعی دارند رنگ خود را جور دیگری از رنگ این دنیا حفظ کرده و نشان دهند این درک را منتقل کنند که متحدالمنافع بودن یک امر جبری است و آنچه امروزه در حال شکل گیری در شطرنج جهان است مجموعه ای از فدراسیون ها و مدارس شطرنجی و شطرنج بازانی است که با هم همکاری می کنند و دیگر نمی توان باور کرد که کشوری بخواهد شطرنج خود ...الگوهای شطرنجی خود...آموزش های مختص به خود...انتخابی های تیم ملی ویژه خود!...اجرای تقویم مسابقاتی به سبک و سیاق خود و بسیاری دیگر از این خود های بی هدف گرانبها! را داشته باشد.
به راستی چه کسی دوست دارد تا شطرنج خویش را به ورطه نابودی سوق دهد که حامیان این خودها دوست دارند ؟!
جمله های آخرم را کمی پررنگ تر می کنم ما باید به جای آنکه آرزو کنیم چینی ها در شطرنج ضعیف شوند!یا روند پیشرفت ریتینگ روس ها متوقف شود و یا کشورهای دیگر نتوانند با پول های فراوان بزرگان
شطرنج جهان را به پیش خود بخوانند...با بهره برداری درست از تجربه های موفق بزرگان شطرنجی و با تکیه بر نیروهای بسیار نیرومند ملی امان سطح شطرنجی خودمان را به حدی برسانیم که یکی از نمونه های اثر گذاری شویم و نه همیشه به مانند کودکی آماده شنیدن نمونه ها !
در شطرنج حرفه ای بسیاری از کشورهایی که از آن بی بهره اند ! دو قدرت اصلی حیات و سرزندگی خویش را ندارند !قدرت واکنش و قدرت اثر گزاری...در واقع شطرنج در این نوع کشورها شطرنجی پیر و خسته است و به اجبار زندگی نفس می کشد و مسابقات و استاد بزرگ ها و... دیگر خرده فرمایشات ! همه حکم غذا خوردن پیرمردی را دارد که فعلا زنده است و گرسنگی گهگاهی به سراغش می آید تا زند ه بودنش را فراموش نکند ...!
شما به همه نتایج شطرنجی این نوع کشور ها نگاهی بیاندازید...چه در زمینه نشر شطرنجی و چه در زمینه رشد شطرنجی , همه چیز اگر چه برگزار می شود اما سکوتی سنگین و مهیب حکم فرماست که بوی مرگ می دهد! یک در جازدن مطلق , یک تراژدی قابل پیش بینی با یک نا امیدی که حتی اجازه یک انتقاد ترمیمی را برپیکره خودش هم نمی دهد چه رسد به یک ترمیم عملی...یکی از علل پیری شطرنج در بعضی از کشورها استفاده از نقاب هایی است که بر شطرنج کشورشان زده شده ...نقابهای شطرنجی غریبه ای که بدون تناسب با پیکره جوان و پر شور شطرنجی آن کشورها با قوانین دست و پاگیر و کهنه پسند ! با زور به خورد غالب شطرنجی آن کشورها خورانده می شود...به طور حتم ضایعاتی از این نوع زور و اجبار بی تناسب حاصل می شود که یا تراشیده اضافی ظرف است یا تغییر ناشیانه و عجولانه نقاب که در هردو صورت چیزی جز ضرر در بلند مدت به همراه ندارد.
کشورهایی که دارای شطرنج خموده هستند و می خواهند تا با پیوستن به شطرنج حرفه ای جهان از الگوهای موفق و تجربه های با ارزش آنها در زمینه های متعدد استفاده کنند دو راه را بیشتر پیش رو ندارند...یکی ترجمه الگوها و دیگر ی بازنویسی که درصورت ترجمه باید به اصل وفادار بمانند و در صورت بازنویسی به قصد...
در ترجمه الگوهای شطرنجی صاحبان شطرنج حرفه ای … هر خدشه و خیانتی که بر حسب سلیقه و... بر اصول اجرایی وارد گردد مستقیما بر هدف آسیب می رساند و تعهد اجرایی کشور های خواستار دگرگونی شطرنج امریست بسیار مهم , و ضروری....
اما در بازنویسی نتیجه بهتری حاصل می گردد البته به شرط ایمن بودن جریان امر و صداقت فکری آنها تا بتوانند با توجه به روحیات فرهنگی کشور خویش نسخه جدید اما متعهدانه ای را بازنویسی نمایند.
در پایان به این نکته اشاره می کنم که یکی از مشکلات کشورهای دارای شطرنج خموده این است که دو دسته اصلی یعنی منتقدان و صاحبان شطرنجی آن کشور نا آگاهانه به یکدیگر می تازند و بدون آنکه با مطالعه دقیق روش های فکری یکدیگر به بررسی منصفانه و همه جانبه طرح ها و نظرات یکدیگر بپردازند جاهلانه انگشتان را در گوش و چشم ها را مدهوش...فقط فریادها را بر سر یکدیگر خالی می کنند.
به امید شطرنجی پرشور در این کشورها
مهدی سرستیان
منبع: سایت شطرنج حرفه ای
نقل از سایت رخ